جدول جو
جدول جو

معنی فتح کردن - جستجوی لغت در جدول جو

فتح کردن
گشادن، گشودن، پیروز شدن بر دشمن، تسخیر کردن
تصویری از فتح کردن
تصویر فتح کردن
فرهنگ فارسی عمید
فتح کردن
(دَرْ تَ)
گشادن. گشودن:
دلیر آمدی سعدیا در سخن
چو تیغت به دست است، فتحی بکن.
سعدی.
رجوع به فتح شود
لغت نامه دهخدا
فتح کردن
وانیدن پیروز گشتن گشادن گشودن تسخیر کردن
تصویری از فتح کردن
تصویر فتح کردن
فرهنگ لغت هوشیار
فتح کردن
لقهرٍ
تصویری از فتح کردن
تصویر فتح کردن
دیکشنری فارسی به عربی
فتح کردن
Conquer
تصویری از فتح کردن
تصویر فتح کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
فتح کردن
conquérir
تصویری از فتح کردن
تصویر فتح کردن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
فتح کردن
conquistar
تصویری از فتح کردن
تصویر فتح کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
فتح کردن
завоевывать
تصویری از فتح کردن
تصویر فتح کردن
دیکشنری فارسی به روسی
فتح کردن
erobern
تصویری از فتح کردن
تصویر فتح کردن
دیکشنری فارسی به آلمانی
فتح کردن
podbić
تصویری از فتح کردن
تصویر فتح کردن
دیکشنری فارسی به لهستانی
فتح کردن
завойовувати
تصویری از فتح کردن
تصویر فتح کردن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
فتح کردن
conquistar
تصویری از فتح کردن
تصویر فتح کردن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
فتح کردن
veroveren
تصویری از فتح کردن
تصویر فتح کردن
دیکشنری فارسی به هلندی
فتح کردن
विजय प्राप्त करना
تصویری از فتح کردن
تصویر فتح کردن
دیکشنری فارسی به هندی
فتح کردن
فتح کرنا
تصویری از فتح کردن
تصویر فتح کردن
دیکشنری فارسی به اردو
فتح کردن
জয় করা
تصویری از فتح کردن
تصویر فتح کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
فتح کردن
ชนะ
تصویری از فتح کردن
تصویر فتح کردن
دیکشنری فارسی به تایلندی
فتح کردن
kushinda
تصویری از فتح کردن
تصویر فتح کردن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
فتح کردن
fethetmek
تصویری از فتح کردن
تصویر فتح کردن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
فتح کردن
conquistare
تصویری از فتح کردن
تصویر فتح کردن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
فتح کردن
征服
تصویری از فتح کردن
تصویر فتح کردن
دیکشنری فارسی به چینی
فتح کردن
לכבוש
تصویری از فتح کردن
تصویر فتح کردن
دیکشنری فارسی به عبری
فتح کردن
정복하다
تصویری از فتح کردن
تصویر فتح کردن
دیکشنری فارسی به کره ای
فتح کردن
menaklukkan
تصویری از فتح کردن
تصویر فتح کردن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
فتح کردن
征服する
تصویری از فتح کردن
تصویر فتح کردن
دیکشنری فارسی به ژاپنی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ستم کردن
تصویر ستم کردن
تعدی کردن جفا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفحص کردن
تصویر تفحص کردن
کاوش کردن جستجو کردن بررسی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
به پایان رساندن سپری کردن، مهر کردن، نپی خواندن تا به پایان به آخر رسانیدن انجام دادن تمام کردن، مهر کردن، قرآن را از اول تا آخر خواندن
فرهنگ لغت هوشیار
نی گفتن نپذیرفتن رد کردن (شهادت)، یا جرح کردن شاهد. رد کردن گواهی شاهد
فرهنگ لغت هوشیار
زوج قرار دادن، چیزی را با چیزی دیگر برابر کردن، جفتگیری کردن بارور کردن چارپایان ماده را بوسیله چارپایان نر لقاح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آتش کردن
تصویر آتش کردن
افروختن آتش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتو کردن
تصویر اتو کردن
اتو زدن اتو کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرح کردن
تصویر شرح کردن
بازنمودن گزاردن گفتن بیان کردن توضیح دادن تفسیر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فکر کردن
تصویر فکر کردن
اندیشیدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فرض کردن
تصویر فرض کردن
انگاشتن، پنداشتن
فرهنگ واژه فارسی سره